زمین پاک

زمین پاک

مکانی برای تامل
زمین پاک

زمین پاک

مکانی برای تامل

بهترین راه کوتاه ترین راه است؟


موضوع ممنوعیت پنج ساله شکار به موضوع داغ این روزهای محافل محیط زیستی کشور تبدیل شده و چند وقتی است که بحث و جدل در بین موافقان و مخالفان شکار به شدت بالا گرفته است. نظرات متفاوتی از افراد به فراخور ارتباطشان با موضوع حیات وحش در گوشه و کنار؛ از فضای مجازی گرفته تا مطبوعات و اخیراٌ هم در رسانه ملی شنیده می شود. یکسوی میز مدافعان حیات وحش نشسته اند که از منظر اخلاق و بعضاً از جایگاه یک انسانِ «انسان تر» به موضوع می نگرند؛ کسانی که ممنوعیت شکار را آخرین راه نجات حیات وحش ایران می دانند و خواسته شان این است که شکارچی ها سلاح بر زمین بگذارند و دوربین عکاسی به دست بگیرند و به نوعی متفاوت از طبیعت لذت ببرند؛ آنطور که آنها از آن حظ می برند. آنسوی میز هم شکارچیان نشسته اند - البته از نوع مجاز- و گروه دیگر را متهم می کنند به بی تجربگی و نداشتن دانش میدانی درباره حیات وحش. در دفاعشان از شکار هم به تاثیر مثبت آن بر طبیعت و سودآوری اقتصادی گردشگری مبتنی بر شکار می پردازند. اما در جدال بین این دو گروه، این شکارچیان غیر مجاز هستند که سبکبال و فارغ از همه این هیاهوها به کار غیرقانونی شان مشغولند و این حیات وحش ایران است که روز به روز در وضعیت نابسامان تری قرار می گیرد. حاصل کار این شکارچیان غیرمجاز که کشتار حیوانات است؛ و تصاویری که گاه از این کشتار بی رحمانه در فضای مجازی منتشر می شود دل هر بیننده ای را به درد می آورد.

انتشار اخبار و تصاویری از این دست، زنگ خطری است برای آنها که دلشان برای طبیعت ایران می تپد. تردیدی نیست که فرصت تنگ است و نباید زمان را برای نجات حیات وحش بی دفاع از دست داد. این جاست که به سرعت ذهن بسیاری به سمت ساده ترین راه یعنی ممنوعیت شکارمتمایل می شود. اما آیا همیشه ساده ترین راه بهترین راه خواهد بود؟شنیدن نظراتی چون توقف شکار حیوانات و توقف صدور مجوزها از دوستداران حیات وحش که تنها به صرف علاقه،  و حمایت از حیوانات یا دفاع از مبانی اخلاقی به این مقوله می نگرند دور از انتظار نیست. اما طرح این موضوع از سوی افرادی که بیشتر با موضوع مدیریت حیات وحش سر و کار دارند کمی عجیب به نظر می رسد؛ چرا که اینان بیش از هر فرد دیگری می دانند که امروزه حیات وحش ایران با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می کند. از جاده ها و بزرگراه های عریض و طویل و کارخانه ها و صنایع غول پیکر که زیستگاه ها را به جزایر دورافتاده تبدیل کرده اند گرفته تا خطوط انتقال نفت و گاز و دکل های مخابراتی و معدن کاوی ها؛ و از تعارضات ریز و درشت جوامع محلی با حیات وحش - که گاه بی دلیل موجب از دست رفتن گونه های با ارزشمان شده است - تا قاچاق و خرید و فروش غیرقانونی حیات وحش که به عنوان پنجمین تجارت پرسود دنیا معرفی می شود [1]. .به همه این ها، کمبود سرانه نیروی اجرایی در مقایسه با مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست و وفور اسلحه های غیر مجاز در دست مردم را هم باید افزود. در میان مجموعه این عوامل که روز به روز عرصه را بر حیات وحش ایران تنگ تر کرده است؛ شکار وآن هم شکار غیر مجاز تنها یکی از عوامل تهدید کننده تنوع زیستی کشور به شمار می رود. در حال حاضر «ماهی گورخری» ، «سمندر لرستان» و بسیاری از گونه های گیاهی به اندازه پلنگ ایرانی و قوچ ومیش و آهو در معرض تهدیدند؛ گونه هایی که در صف انقراض ایستاده اند و به چشم هم نمی آیند.

 ممنوعیت شکار در بهترین حالت و با یک نگاه خوشبینانه تنها یک عامل از مجموعه عوامل تهدید کننده حیات وحش را مرتفع خواهد کرد. اما آیا جلوی برخی باغداران و دامداران را خواهد گرفت تا خرس ها را نشانه نروند یا پلنگ ها را سلاخی نکنند؟ یا از به شکار رفتن شکارچیان غیر مجاز که به هر قیمتی حتی اگر گرفتن جان انسانی باشد اقدام به شکار خواهند کرد پیشگیری خواهد کرد؟آشکار است که در واقعیت این امر تحقق نخواهد یافت و با بسته شدن راه های قانونی، تنها دایره شکارچیان غیرمجاز بزرگتر خواهد شد و در پی آن زندگی تعداد بیشتری از محیط بانان به خطر خواهد افتاد.

اما جدا از همه این مسایل، این سوال نیز مطرح است که چگونه می شود بدون توجه به پیشینه کهن شکار در کشور، چنین تصمیمی گرفت؟! فعالیتی که از دیرباز مورد علاقه ایرانیان بوده آن هم نه تنها برای تغذیه و رفع نیازهای غذایی بلکه برای ارضاء حس قدرت طلبی در دست و پنجه نرم کردن با جانوران وحشی. «کوروش» پادشاه هخامنشی، جوانان را به شکار تشویق می کرده، چرا که بر این عقیده بوده که شکار آموزگار جنگ است و زندگی در شرایط سخت طبیعی، فرد را برای تحمل شرایط سخت جنگ آماده می کند. در ادبیات ایرانی، هنر ایرانی و معماری ایرانی نیز رد پای شکار دیده می شود. عشایر نیز پیوند ناگسستنی با سلاح و شکار دارند. «برنو» به عنوان نمادی برای ایل قشقایی شناخته می شود. عشایر قشقایی «برنو» را ناموس خود می دانند و برای آن احترام خاصی قائلند. قشقایی ها دختر زیبا را «برنو» می خوانند. در ادبیات قشقایی این گونه آمده است که هر مردی را آرزوست  که یک «برنو» بر دوش داشته باشد و یک «برنو» در آغوش؛ و حال چگونه باید به او گفته شود که تفنگش را زمین بگذارد و در عوض دوربین عکاسی بدست گیرد! فرهنگ صید پرنده در شمال ایران نیز که طی زمان های دور پدید آمده - هر چند سنگدلانه- چگونه با ممنوعیت یک شبه شکار متحول خواهد شد؟ فرهنگ، پدیده خلق الساعه ای نیست که یک شبه بتوان آن را تغییر داد و همه شکارچیان را به عاشقان سینه چاک حیات وحش تبدیل کرد.

در رویکردهای نوین مدیریتی، یک زیست بوم به صورت یکپارچه و با همه اجزا درون آن دیده می شود که انسان هم بخشی از آن است. انسان هایی که دوستدار طبیعت هستند و انسان هایی که مخرب آن محسوب می شوند. کسانی که ساعت ها به انتظار ثبت تصویری از حیات وحش در مخفیگاهی می نشینند و آنهایی که در انتظار نشانه رفتن قلب حیوانی در کمینگاهی نشسته اند. تفاوت دیدگاه این دو دسته موجب نمی شود که جایگاه و نقش هیچ کدام در طبیعت نادیده گرفته شود. در بسیاری موارد، همین شکارچیان منفور برای شناخت بیشتر طبیعت و حیات وحش یاری مان داده اند. پس آنها هم می توانند به اندازه ما در حفظ حیات وحش و طبیعت ایران نقش داشته باشند؛ شاید بتوان با اندکی تعامل، بیان وضعیت موجود، تغییر تدریجی نگرش ها و سهیم کردن آنها در حفاظت از حیات وحش؛ بهره وری افراطی از طبیعت را به حالت تعادل بازگرداند و این امر بی آنکه برنامه و چشم انداز روشنی از آینده داشته باشیم میسر نخواهد بود. برنامه های مدیریتی و از جمله مدیریت حیات وحش نیازمند مجموعه ای از اقدامات کوتاه مدت،میان مدت و بلند مدت بوده و شرط دستیابی به اهداف آن، برنامه ریزی دقیق و مبتنی بر شرایط موجود و همراه کردن همه سودبران طبیعت است راهی پر فراز و نشیب اما ایمن تر. پس حال که فضای مساعدتری برای حفاظت از محیط زیست و طبیعت کشور پدید آمده، این فرصت را با غلبه احساسات بر منطق و چشم پوشی از واقعیات جامعه ایرانی از دست ندهیم.

محیط زیست و تاریخچه رابطه آن با انسان

تعریف محیط زیست

برای این واژه دو نگرش ایجاد شده است: یک نگرش این است که عنوان محیط زیست از دو کلمه محیط و زیست ترکیب یافته است که در فارسی به معنای جایگاه و محل زندگی است. این عنوان از نظر لغت مواردی هم چون آلودگی هوا، راه های جلوگیری از تخریب طبیعت و... را شامل نمی شود، اما امروزه مفاهیم گوناگون را از آن ارایه می نمایند مثل آب و هوا، جنگل، کوه، حقوق حیوانات و پرندگان، راه های جلوگیری از آلودگی هوا، راه های مبارزه با عوامل مخرب طبیعت و ... محیط زیست در اصطلاح به کلیه عوامل تهدید کننده یا بهبود بخش محیط زندگی اتلاق می شود.

اما نگرش بعدی بیانگر این است که چیزی به نام محیط وجود ندارد و این واژه یک معنای نسبی به مفهوم پیرامون دارد، همان طور که از مشتقات واژه با مراجعه به کتاب لغت پیدا است، این واژه یک معنای نسبی به مفهوم پیرامون دارد یعنی چیزی که توسط پیرامون خود محاط شده است. موردی که در این جا مهم قلمداد می شود این است که بدانیم، منظور ما از محیط زیست کدام موجود است این موضوع اهمیت دارد زیرا آن چه وضعیت یک محل را برای زیست یک نوع موجود زنده بهبود می بخشد می توان محیط زیست یک موجود دیگر را تباه کند.حال در مجموع باید گفت: محیط زیست عبارت است از آن چه که فرآیند زیستن را احاطه کرده، آن را در خود فرو گرفته و با آن در کنش متقابل قرار دارد. با توجه به این تعریف آیا می توان مرزهای مشخصی برای محیط زیست تعیین نمود آیا فرایند حیات بدون استفاده از هوا و خاک میسر است آیا بدون بهره برداری منطقی از خاک، می توان مواد غذایی تولید نمود و امکان تغذیه سالم جمعیت رو به تزاید را فراهم ساخت؟

بدین ترتیب مشاهده می شود که محیط زیست همه چیز را در بر می گیرد. هم انسان و هم طبیعت و هم رابطه این دو را شامل می شود. در کلیه فعالیت های بشر تاثیر داشته و نیز از آن متاثر می شود.محیط یک موجود زنده عبارت است از فضایی که موجود زنده را احاطه کرده و از طریق روابط متقابل گوناگون با آن در تماس قرار دارد. به بیان دیگر، محیط را می توان مجموعه عوامل جاندار و بی جانی دانست که، در یک فضای مشخص و در زمانی معین موجود زنده را تحت تاثیر خود قرار می دهند.

البته پدیده های غیر زنده نیز می توانند دارای محیط باشند، لیکن فاقد محیط زیست اند ،به عنوان مثال سنگ مادر تحت تاثیر عوامل محیطی (تخریب فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیک) به خاک مبدل می شود.

در صورتی که موجود زنده از مکانی به مکان دیگر تغییر وضعیت دهد، محیط آن موجود تغییر می یابد مانند حرکت از محیط خانه به خیابان، محیط پارک، محیط اداره. لیکن کلیه این حرکت ها و جابجایی ها در محدوده محیط زیست صورت می گیرند، زیرا مفهوم محیط زیست، چه از نظر لغوی و چه از لحاظ واقعیت آن، در بر گیرنده کل فضای حیاتی کره خاکی می باشد. به بیان دیگر این محیط زیست است که، در درون خود محیط های گوناگون را جای داده است.

انواع محیط زیست

با توجه به سیمای متنوع سطح کره خاکی و نیز طیف وسیع مسائل زیست محیطی، بایستی سعی گردد، تا تعاریفی کاربردی برای محیط زیست ارائه شوند. بدین منظور می توان، آن چه را که ما را احاطه کرده، بر ما تاثیر می گذارد و از ما تاثیر می پذیرد، بر سه بخش کلی تقسیم نمود:

۱) محیط طبیعی

۲) محیط اجتماعی

۳) محیط مصنوع

در حالی که در تقسیم بندی های تئوریک مانند آن چه در بالا آمده سعی در تفکیک محیط زیست در بخش های مختلف (ولی همگن و متجانس) می شود، در عمل تفکیک این محیط ها از یکدیگر غیر ممکن است.

محیط طبیعی

محیط طبیعی به آن بخش از محیط زیست اتلاق می شود که، ساخته دست انسان نباشد. این بخش از محیط زیست، هر چند به صور گوناگون مورد دستکاری انسان قرار گرفته، ماهیت اصلی خود را هم چنان حفظ نموده است کوهها، دریاها، دشت ها، جنگل ها و مراتع طبیعی جملگی در زمره محیط طبیعی به حساب می آیند.

در جهان امروز طبیعت بکر و دست نخورده به ندرت یافت می شود. به خصوص در کشور ما، که کشوری در حال صنعتی شدن است. هر روز فضاهای طبیعی وسیعی زیر پوشش فضاهای مسکونی، تجاری، صنعتی، خدماتی مدفون می شود. بخشی دیگر از محیط طبیعی نیز در نتیجه استفاده های بی رویه و غیر اصولی از جنگل ها، مراتع، اراضی زراعی، بهره برداری از معادن تخریب شده، ارزش حیاتی خود را از دست می دهند.

محیط اجتماعی

کلیه کسانی که با آنان به نحوی در تماس هستیم، از خانواده گرفته تا همسایگان، فروشنده سر گذر، همکاران اداری، راننده تاکسی و خلاصه کسانی که بر ما تاثیر می گذارند و ما را تحت تاثیر قرار می دهند، تشکیل دهنده محیط اجتماعی ما می باشند.در این رابطه نه تنها افراد بلکه کلیه سازمان ها و نهادهای اجتماعی نیز، بخشی از محیط اجتماعی ما را تشکیل می دهند.

در این رساله بیشتر سعی می شود گفته شود که در کشورهای جهان سوم از جمله ایران مسائل زیست محیطی بیش از آن چه که جنبه فنی داشته باشند، از محتوایی اجتماعی فرهنگی برخوردارند. قبول بی چون و چرای روش های معماری شهرسازی، رشد صنعتی، تجارت و بالاخره الگوهای مصرفی کشورهای از نظر تکنولوژیک پیشرفته، تشکیل دهنده بنیادی ترین مسائل زیست محیطی ما می باشند و این همه تا بدان حد در فرهنگ ما رسوخ کرده که به تدریج، این اعمال را محصول تفکرات خود می پنداریم. بنابراین، هدف نهایی حفاظت محیط زیست در رابطه با محیط اجتماعی، توسعه و افزایش آگاهی های زیست محیطی در سطح جامعه و نیز تقویت دانش زیست محیطی در سطوح مختلف اجرایی می باشد. هرگاه جامعه به قدرت، استعدادها و توانایی های واقعی خود پی ببرد و این توانایی ها را با آگاهی زیست محیطی در جهت استفاده از منابع انسانی و طبیعی خود به کار گیرد، می توان انتظار جامعه و سرزمینی مستقل، متکی به خود و سرافرازی را داشت.

محیط مصنوع

محیط مصنوع عبارت است از آنچه که به دست بشر ساخته و پرداخته شده است. این بخش از محیط زیست را می توان محیط زائیده تفکر و تمدن نیز نامید. زیرا هر نوع دستکاری بشر در طبیعت حال چه به صورت تخریب و یا سازندگی، چه به صورت اراضی زراعی و یا مجتمع های صنعتی زاده تفکر انسان است. تفکری که خود در یک نظام فرهنگی خاص شکل گرفته و ریشه در فرهنگ، فلسفه و تمدن چندین و چند هزار ساله یک جامعه یا محیط اجتماعی یک سرزمین دارد. پس آن چه که بشر می سازد، تجلی عینی مادی تفکرات اوست. بر مبنای تعریف فوق شهرها، روستاها، بنادر، فرودگاهها، جاده ها، و غیره جملگی در زمره محیط مصنوع یا انسان ساخت به شمار می آیند.

بر پایه همین روش، به عنوان مثال می توان از طریق آراستگی و یا پاکیزگی محیط مصنوع به فرهنگ زیست محیطی شهرنشینان پی برد.

پس بنا بر آن چه گفته شد، باید گفت که محیط زیست دارای بخش های گوناگونی است. کلا می توان گفت که موضوع های مورد توجه اخلاق محیط زیست عبارتند از جهان طبیعت، آن چه در طبیعت در خور ارزشند، این که پذیرفتن ارزش برای طبیعت بایستی رفتار انسان را تنظیم کند. بنابراین وظیفه اخلاق محیط زیست، تا آن جا که به این ترتیب معلوم شد، ایجاد اصولی است که بر روابط انسان با طبیعت حاکم باشد یعنی مسئولیت های انسان برای ممانعت از آسیب، حفاظت در مقابل آسیب.

بخش های محیط زیست

حال می توان فهرستی از مسائل زیست محیطی را که مربوط به بخش های مذکور در ذیل است نام برد:

۱) بخش انسانی: که شامل آیندگان، کودکان، کهن سالان، دیوانگان، معلولین که فقط زندگی نباتی دارند، جنین انسان و غیر آن می باشد.

۲) بخش جانوری: که شامل جانوران باشعور و جانوران فاقد شعور می باشد.

۳) بخش غیر جانوری: که شامل گیاهان از همه نوع، دست کارها از جمله آثار هنری، اشیاء غیر زنده که دارای ساختار هستند مثل رودخانه، سنگ.

۴) هر گروهی که آمیخته از همه نوع هستند مثل خانواده، اکوسیستم ها، چشم اندازها، دهکده، محل پرورش حیوانات، شهرها.

۵) موضوعات متفرقه شامل خود، خدا، جهان هم می شود.

تذکر:

باید خاطر نشان کرد، در این رساله سعی می شود که منظور اصلی، فراخور محیط زیست داده شود. که پیوسته باید تاکید کنیم که این رساله درباره محیط زیست گرایی است نه راجع به زیست بوم گرایی این تاکید به این دلیل است که بیشتر آدم ها محیط زیست گرایی را که یک رهیافت مدیریتی به محیط زیست در چارچوب عملکردهای کنونی سیاسی و اقتصادی می دانند، با سیاست مورد نظر یکی می گیرند. زیست بوم گرایان و محیط زیست گرایان هر دو با مشاهده تباهی زیست محیطی به عمل برانگیخته می شوند، اما استراتژی های آن ها برای ترمیم این تباهی بسیار با هم تفاوت دارند. محیط زیست گرایان ضرورتا هوادار نظر محدودیت های رشد نیستند و لغو صنعت گرایی را معمولا دنبال نمی کنند و از ارزش ذاتی محیط غیر انسانی دفاع می کنند. بیشتر محیط زیست گرایان بر این باورند که تکنولوژی مسائل زاییده خود را می تواند حل کند و هر گونه پیشنهادی را که می گوید: تنها زندگی قناعت مندانه می تواند بقای دیرپای بشر را تضمین کند، احتمالا نابخردانه می انگارند.

سیر تحولات روابط انسان و طبیعت

اگر بحث محیط زیست دست کم به معنای امروزی آن، یک بحث نو و تازه است، اما اگر بخواهیم به صورت دقیق تاریخچه ای از محیط زیست بیان کنیم، باید به گذشته های بسیار دور برگردیم و شاید بتوان گفت که تاریخ محیط زیست را باید با تاریخ زندگی انسان بر روی کره زمین مطالعه کنیم.سه مرحله را شامل می شود این سه مرحله عبارتند از:

دوران تسلط طبیعت بر انسان ( انسان پیش از عصر نوسنگی ).

دوران تسلط انسان بر طبیعت.

دوران همگرایی و تعامل انسان و طبیعت.

۱) انسان مقهور طبیعت

انسان اولیه بدون ابزار شکار در مقابل حیوانات عظیم الجثه کاملا ناتوان بود، از این رو غذای خود را نه از طریق شکار، بلکه از طریق جمع آوری میوه و صید جانوران کوچک تامین می نمود. در این زمان انسان هنوز در بطن طبیعت می زیست و نحوه زندگی و تاثیرگذاری او بر محیط با سایر جانوران چندان تفاوتی نداشت. به دیگر بیان دخالت های انسان در طبیعت از محدوده تاثیر قدرت ترمیم پذیری طبیعت فراتر نمی رفت و لذا هر خلایی که در نتیجه برداشت های او از طبیعت پدید می آمد، به زودی در نتیجه عملکرد نیروهای طبیعی رفع می شد.

این دوره در بر گیرنده عصری است که در آن بشر کاملا مقهور طبیعت بوده و قادر نبوده است دخل و تصرفی در طبیعت انجام دهد، این دوره که با پیدایش و آفرینش انسان شروع می شود خود به چند مرحله تقسیم می شود مانند مرحله غارنشینی، مرحله روستا نشینی، مرحله ایجاد شهرهای کوچک و بزرگ و مرحله به وجود آمدن تمدن های نخستین. گرچه مرحله اخیر با ایجاد کارابزارهای پیشرفته تر نسبت به قبل هم زمان بوده است و در نتیجه با تصرفات بیشتری در طبیعت همراه بوده است، اما این تصرفات به تخریب محیط زیست منجر نشد. به بیان دیگر، می توان گفت، اگر در این دوره بشر تصرفی جزیی هم در محیط زیست داشته است، این تصرف برای محیط زیست ضرری نداشته و طبیعت به راحتی این تصرفات را تحمل، جبران و بازسازی کرده است به طوری که می توان گفت، در این دوره محیط زیست به صورت بکر و دست نخورده باقی مانده بود.

۲) تسلط انسان بر طبیعت

در مقایسه با دوره اول، این دوره از زندگی انسان را شاید بتوان دوران غلبه بر تسلط انسان بر محیط زیست دانست، حدود یک قرن پیش گویا انسان به اسرار طبیعت دست یافت. و هر روز با اختراع و اکتشافی جدید راه های مهار طبیعت و غلبه بر آن را آموخت. این دوره عصر ایجاد تمدن های صنعتی است، با دست یابی بشر به صنعت ماشینی و به وجود آوردن کارخانه های کوچک و بزرگ، رابطه خود را با طبیعت متحول کرد به این صورت که برای افزایش تولید، منابع بیشتری را مورد بهره برداری قرار داد و در نتیجه صدمات بیشتری به طبیعت وارد کرد و در اثر این امر، طبیعت رو به تخریب و نابودی گذاشت. در این دوره بشر مقهور طبیعت این امکان را یافت که با تصرفات بی رویه تعامل اکولوژیک طبیعت را بر هم زده و علاوه بر تخریب محیط زیست، آلودگی آن را موجب شد.رفتار او در این دوره به گونه ای بود که انسان فکر می کرد که مالک زمین است، نه ساکن آن لذا پیشرفت خود را، پیروزی بر جهان به حساب آورد طوری که این پیروزی تخریب بخش هایی از محیط زیست، طبیعت را در پی داشته است.

شدت این تخریب و آلودگی زیست محیطی برای طبیعت غیر قابل تحمل، غیر قابل جبران و غیر قابل بازسازی بود انواع آلودگی های آب، خاک، هوا، صوت، شیمیایی، هسته ای، دریایی، آثار زیانباری را بر انسان و محیط زیست داشته است، به صورتی که در طی سال های اخیر به صورت برهانی بزرگ در آمد و زنگ خطر را به صدا در آورد مروری بر حوادث یک قرن اخیر عمق این فاجعه را بیشتر نمایان می کند، اگر چه دسترسی انسان ها به تکنولوژی های پیشرفته، زندگی را برای انسان ها راحت تر کرده است اما استفاده نابجا و بی رویه از آن، عوارض مرگباری را نیز در پی داشته است کشف بسیاری از عناصر جدید برای مبارزه با بیماری ها و آفات، باعث ورود آن ها به چرخه غذایی انسان نیز شده است و خود باعث به وجود آمدن بیماری ها و عوارض ناشناخته شده است برای مثال اثر بعضی از آفت کش هاهم چون د. د. ت و آلدرین تا ۱۵ سال در محیط پایداری می ماند که همین امر باعث می شود به تدریج این عناصر وارد چرخه غذایی انسان شوند.

در این دوره، کشف و استخراج بی رویه منابع طبیعی، هم چون انرژی های فسیلی، علاوه بر این که حقوق نسل های آینده را به مخاطره انداخت، باعث آلودگی فراوان آب، خاک، هوا و دریا شد ورود گاز کربنیک یا دی اکسید کربنیک، منو اکسید کربن، در اثر سوخت های فسیلی به محیط زیست، ریزش بیش از پیش فضولات کارخانه ها و سموم مختلف در رودخانه ها، غرق نفت کش های غول پیکر و وارد شدن مواد نفتی و آلاینده های دیگر به دریا، سوانح و رخدادهای هسته ای ، جنگ های اتمی، سوانح شیمیایی، استفاده از سلاح های شیمیایی در جنگ ها، استفاده از محیط زیست به عنوان ابزار جنگی، گرم شده کره زمین، تخریب لایه ازن، تغییرات آب و هوایی، باران های اسیدی، انفجار جمعیت، نابودی جنگل ها و گونه های نادر گیاهی و جانوری. همه و همه به یک فاجعه زیست محیطی بدل شد که آینده تنها کره مسکون را در هاله ای از ابهام فرو برده است.

۳) دوره آگاهی، تعامل و همزیستی

این دوره، عصر همزیستی، طبیعت است، گسترش آلودگی های زیست محیطی موجب شد که در برخی از کشورهای پیشرفته و صنعتی و سپس در سطح جهانی اتفاقاتی برای جلوگیری از محیط زیست صورت گیردکه بر این اساس دهه های ۱۹۶۰ را باید دوره بیداری و آگاهی در زمینه محیط زیست دانست. اما از این دوره بشر به علایم تهدید کننده ای که حیات را در این سیاره به خطر انداخته بود، پی برد و دریافت که برای نابودی حیات و زندگی در کره زمین، دیگر احتیاجی به برخوردهای نظامی و به کارگیری سلاح های مخرب غیر متعارف که آثار تخریبی گسترده دارند، نیست. بلکه اگر شیوه زندگی و روش های تولید و مصرف را تغییر ندهند، به همان اندازه یا بیشتر، نابودی را به دنبال خواهد داشت. با توجه به موارد فوق، علاوه بر اتفاقاتی که دولت ها به تنهایی در جلوگیری از گسترش بحران انجام دادند، به همکاری های گسترده بین المللی نیز روی آوردند همین طور جنبش های مردمی و سازمان های غیر دولتی نیز در کشورهای غربی فعال شدند و زنگ خطر از بین رفتن محیط زیست را در دنیا را به صدا در آوردند.اقبال مردم به این گروهها و سازمان ها باعث شد تا آن ها جایگاه ویژه ای را در جوامع خود به دست آورند به نحوی که بعضی از این گروهها و احزاب تحت عنوان صلح سبز امروزه از قدرتمندترین گروههای اجتماعی و سیاسی محسوب می شوند. توجه به محیط زیست در این دوران به حدی رسید که فقط در سال ۱۹۷۲ حدود سیصد کتاب در مورد محیط زیست در آمریکا نوشته شد.

بدین ترتیب، از چند سال پیش فکر ایجاد رابطه جدیدی با طبیعت در افکار نضج گرفت، پایه این فکر، این است که مواهب طبیعی مورد استفاده بشر پایان ناپذیر نیست و علاوه بر این، ضایعاتی که بهره برداری بی رویه از طبیعت به آن وارد می کند می تواند حیات نسل حاضر و نسل های بعدی را در معرض خطر قرار دهد. بنابراین، اگر از طبیعت بهره برداری می کنیم، این بهره برداری از آن باید به گونه ای باشد که باعث از میان رفتن این مواهب نشده، و ضامن حفظ آن برای نسل های آینده شود.بدین ترتیب امروزه می توان موضوع محیط زیست را به عنوان یکی از با اهمیت ترین مباحث دانست که عدم توجه به آن آینده ای اسف بار برای منابع طبیعی رقم خواهد زد.

مرگبارترین مشکلات زیست محیطی


به رغم افزایش امید به زندگی، گسترش دسترسی به آموزش و پرورش و نرخ های پایین تر فقر و گرسنگی، همچنان مسیری طولانی پیش روی جهان برای بهبود کیفیت زندگی مردم وجود دارد. تقریبا یک میلیارد نفر از مردم جهان شب را با شکم گرسنه به صبح می رسانند، 1.2 میلیارد نفر در فقر مفرط به سر می برند، 2.6 میلیارد نفر به آب آشامیدنی سالم و بهداشت مناسب دسترسی ندارند، و نزدیک به سه میلیارد نفر برای گرمایش و پخت و پز، موادی مضر را در داخل خانه های خود می سوزانند.

هر ساله، ده میلیون نفر از بیماری های عفونی مانند مالاریا، اچ آی وی، و سل به همراه ذات الریه و اسهال جان خود را از دست می دهند. بنابر ارزیابی های صورت گرفته، فقدان آب و بهداشت، سالانه حداقل مرگ 300 هزار نفر را موجب می شوند. همچنین، سوء تغذیه جان حداقل 1.4 میلیون کودک را می گیرد.

فقر یکی از قاتلان اصلی محسوب می شود. کودکان به واسطه فقر از تغذیه مناسب برخوردار نبوده و در همسایگی آب های آلوده و بهداشت ناکافی زندگی می کنند. از این رو است که بیماری کاملا قابل پیشگیری مالاریا هر ساله موجب مرگ 600 هزار نفر می شود. بسیاری آنقدر فقیر هستند که قدرت خرید دارو و پشه بند را ندارند، در شرایطی که دولت های آنها نیز اغلب برای نابودی پشه های ناقل و یا محدود کردن و درمان بیماری در زمان شیوع بیش از حد فقیر هستند.

اما برخی از مرگبارترین مشکلات نمونه های زیست محیطی هستند. به گفته سازمان بهداشت جهانی، هر ساله حدود هفت میلیون نفر به واسطه آلودگی هوا جان خود را از دست می دهند که بخش اعظم آن ناشی از سوزاندن مواد مضر در داخل خانه ها است. آلودگی ازن سطح زمین مرگ بیش از 150 هزار نفر را در سال رقم می زند، در شرایطی که گرمایش جهانی جان 141 هزار نفر را می گیرد. رادیواکتیو سنگین رادون تولید شده در داخل خانه ها سالانه موجب مرگ 100 هزار نفر می شود.

در این زمیه نیز فقر نقش نامتناسبی را ایفا می کند. هیچ کس برای تفریح هر شب در خانه خود آتش روشن نمی کند؛ آنها این کار را به واسطه فقدان برق مورد نیاز برای گرمایش و پخت و پز انجام می دهند. زمانی که کشورها به میزان کافی ثروتمند می شوند قادر هستند از فناوری پاک تر استفاده کرده و وضع قوانین زیست محیطی به منظور کاهش آلودگی هوا فضای باز را آغاز کنند.

یکی از برترین ابزارهای مبارزه با فقر تجارت است. چین طی سه دهه گذشته از طریق راهبرد یکپارچگی سریع در اقتصاد جهانی 680 میلیون نفر را از فقر خارج کرده است. گسترش تجارت آزاد به ویژه برای کشاورزی در جهان در حال توسعه احتمالا مهم ترین اقدام ضد فقر است که سیاستگذاران می توانند طی این دهه اجرایی کنند.

همچنین، این مساله که جهان پول بیشتری برای کمک به فقرا هزینه می کند دلگرم کننده است. طی 15 سال گذشته کمک های توسعه ای تقریبا دو برابر شده اند. این روند منابع کمک به مردمی که از مالاریا، اچ آی وی، سوء تغذیه و اسهال رنج می برند را افزایش داده است.

اگرچه داده ها تا  حدودی متناقض هستند اما آشکارا جهان هزینه بیشتری صرف محیط زیست می کند. کمک به پروژه های زیست محیطی از پنج درصد کمک های دو جانبه در سال 1980 به تقریبا 30 درصد حال حاضر افزایش یافته و مجموع سالانه را به حدود 25 میلیارد دلار رسانده است. در همین راستا، جهان می تواند به طور فزاینده بر مشکلات اصلی زیست محیطی مانند آلودگی هوا، آلودگی سرب و آلودگی ازن که بیشترین آمار مرگ و میر مرتبط با محیط زیست را تشکیل می دهند، متمرکز شود.

اما متاسفانه این اتفاق رخ نداده است. تقریبا تمامی کمک های زیست محیطی - به گفته سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، حدود 21.5 میلیارد دلار - در زمینه مبارزه با گرمایش جهانی هزینه شده اند. تردیدی نیست که گرمایش جهانی مساله ای است که به صورت هوشمندانه باید به آن رسیدگی شود اما این روند نیازمند انرژی سبز ارزان، به ویژه در کشورهای توسعه یافته و نه هزینه کمک های مالی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای در کشورهای در حال توسعه است.

بنابر ارزیابی سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، جهان حداقل 11 میلیارد دلار را تنها برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای هزینه می کند. بخش بزرگی از این پول در منابع انرژی تجدیدپذیر سرمایه گذاری می شود. اگر این پول برای تولید برق از گاز استفاده شود می توان حدود 100 میلیون نفر را از فقر خارج کرد. سال اگر به صورت مستقیم برای پیشگیری و مقابله با مالاریا و سل، و بهبود ایمن سازی دوران کودکی هزینه شود، از این 11 میلیارد دلار می توان برای نجات جان سه میلیون نفر سود برد. همچنین، با هزینه این میزان پول در افزایش بهره وری کشاورزی می توان در بلند مدت 200 میلیون نفر را گرسنگی نجات داد.

بی تردید، در شرایطی که به نظر نمی رسد در مقابله با روند گرمایش جهانی و کاهش آن توفیقی حاصل کنیم، خروج میلیون ها نفر از فقر ایده جذاب تری به نظر می رسد.

مساله محیط زیست یکى از شاخص‌هاى اساسى در ساخت موتورهاست

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نهم فروردین سال 89 در بازدید از توانمندیهاى صنعت خودروسازى در بخشی از سخنان خود تاکید کردند: یک مساله هم مساله محیط زیست است - که من حالا اینجا در خلال گزارش‌ها شنیدم که به مساله محیط زیست توجه می‌شود و می‌خواهم روى این مساله تأکید کنم - یعنى یکى از شاخص‌هاى اساسى که در ساخت موتورها و همه دستگاه‌هاى صنعتى باید مورد توجه باشد، مساله محیط زیست است.

ایشان افزودند: تخریب محیط زیست، از آن چیزهایى است که ضربه‌اش را یک ملت، یک منطقه جغرافیایى، گاهى همه دنیا در وقتى احساس می‌کنند که دیگر قابل جبران نیست. مساله محیط زیست، بسیار مساله مهمى است. اسلام هم بر روى محیط زیست خیلى تکیه کرده است. حفظ محیط زیست، رعایت محیط زیست، این چیزى که امروز دنیا به آن دست یافته، از جمله چیزهایى است که جزو تعالیم اسلام است. این هم نکته بسیار مهمى است که بایستى مورد توجه قرار بگیرد.