زمین پاک

زمین پاک

مکانی برای تامل
زمین پاک

زمین پاک

مکانی برای تامل

گرامیداشت طبیعت یاتخریب آن ؟

انسان همواره پیوندی ناگسستنی  با طبیعت داشته و دارد. او در دامان طبیعت پرورش یافته و حتی پس از قرنهای متمادی و آغاز شهرنشینی، هیچ گاه به طور کامل از طبیعت دور نشده است. اما در طی قرن گذشته و بخصوص دو دهه اخیر، با گسترش روزافزون زندگی ماشینی بیگانگی و یا بی اعتنایی با طبیعت افزایش یافته است .

استانهای شمالی ایران از اکوسیستمهای متنوعی مانند دریاچه، شبه جزیره های گوناگون، جنگلهای بدیع و بی نظیر در تمام دنیا و پرندگان و حیوانات متنوع، برخوردارند. این منابع گنجینه ای ارزشمند بوده و حفاظت از آنها با تمام قوا الزامی است. خصوصیات جغرافیایی شمال ایران، نه تنها بر آب و هوا و شرایط اقلیمی منطقه تأثیر گذار است، بلکه مکانی برای آشتی دوستداران طبیعت با زمین است. این منطقه با طبیعت همیشه سبز وهوای مرطوب همواره برای غالب مردم کشورمان که نگاهشان به پهنه های خالی ، دشتهای عریان وآب و هوای خشک و نیمه خشک عادت کرده ، بسیار پرجاذبه وزیباست و در طی تعطیلات نوروزی ویا تابستان مردم مهمان نواز خطه سرسبز گیلان ومازندران پذیرای سایر هموطنان خویش هستند  .جنگل های انبوه ، دریایی که تا چشم می رود باز هم هست و هوای پاک هیچگاه در نظر مسافری که آرامش را می جوید کسالت بار ویکنواخت نمی شود ، ولی صد افسوس ... که ما قدر طبیعت را نمی دانیم وبرآن دل نمی سوزانیم .

 تابستان گذشته فرصتی دست داد تا برای تعطیلات به همراه خانواده سفری به استانهای شمالی کشور داشته باشیم ، هوا بس خوش ودلپذیر ، آسمان بی انتها وآبی ولی ...زمین آلوده وکثیف بود ، هرجا که خانواده ای ویا جمعی از مسافران اطراق کرده بودند انبوهی از زباله روی هم انباشته شده بود و کاش این زباله ها پس مانده های غذا ، میوه و تنقلات می بود ، که اگر چنین بود این مواد گرچه ظاهر طبیعت را برای مدتی زشت وهوا را بدبو می کردند ولی بالاخره به طبیعت باز می گشتند ، اما انواع بطری های نوشابه ، پاکت های پفک وچیپس ، مشمع های زباله ، جا به جا انباشته شده ویا به وسیله باد در مناطق باز پراکنده شده بود . در گذری که به مرداب انزلی داشتیم هنگامی که می خواستیم از قایق خارج شویم ، به فاصله بیش از یک متر از حاشیه مرداب انبوه بطری های نوشابه این تالاب ارزشمند طبیعت ایران را در محاصره خود داشتند. این نوع  زباله ها به بازگشت ناپذیر معروفند چرا که ترکیبات پیچیده آنها یا هیچگاه توسط باکتری های موجود در خاک تجزیه نمی شوند ویا زمانی بالغ بر 500 سال برای تجزیه آنها زمان لازم است . وشما خود بیندیشید که اگر هر ایرانی در هنگام گردش ومسافرت تنها وتنها یک زباله بازگشت ناپذیر را در طبیهت رها سازد در اندک مدتی بر سر طبیعت سبز کشورمان چه خواهد آمد و بر چشم اندازهای بکر ومنحصر به فرد در کشورمان  چه لکه ها و داغ هایی خواهد نشست ؟ به هر روی روز طبیعت ، روز پایانی جشن نوروز در پیش است ، ایرانیان باستان این روز را نه برای گریز از نحسی آن ، که برای گرامی داشتن طبیعت برگزار می کردند تا در جشن گلها وشور شکوفه ها شرکت جویند . ولی اینک آنچه روی می دهد لذت بردن در طبیعت بدون در نظر گرفتن هزینه ها وآسیب های  آن است . در این روز که از گذشته های دور با آداب ورسوم خاص خود جشن گرفته می شده است مردم با انواع خوراکی های وتنقلات مانده از نوروز به دامان طبیعت رفته و بنا بر رسم دیرین سبزه ها را در آب جاری رها می سازند ؛ این رسم کهن آنگاه که جمعیت آدمی اندک بود هیچ آسیبی به طبیعت وارد نمی ساخت ولی هم اکنون جمعیت زیاد ، عمل به این آیین کهن را به یک عامل آلوده سازی طبیعت بدل ساخته است ؛ در روز سیزده نوروز سبزه ها در جوی های آب ، در رودها ودر جویبارها رها می شوند و گذرگاه های آب را مسدود ساخته وموجب جریان یافتن آب در معابر می شوند که خود زحمتی دو چندان برای زحمتکشان شهرداری فراهم می سازد ، به عبارتی شادی وتفریح  یک  روز ما زحمت طاقت فرسا وچند روزه برای این زحمتکشان است . در این روز چنان با طبیعت رفتار کنیم که که اگر در روزهای بعد فرصتی دست داد تا به آغوش طبیعت پناه بریم باز هم از زیبایی ، پاکی ولطافت آن بهره ببریم .

سلاح مبارزه را در سفره غذا نجویید

هنگامی که قصد دارید با محوریت موضوعی خاص، برخی از اطلاعات رشته تخصصی خود را در قالب مقاله ای کوتاه، از طریق رسانه ای عمومی در اختیار دیگران قرار دهید، سعی می کنید با درکنار هم قراردادن آگاهی های کسب شده در دوران تحصیل، تجربیات شخصی به دست آمده و مرتبط با آن مساله در سنوات گذشته و از همه مهم تر، کنکاش در یافته ها و تحقیقات منتشرشده و به روز موسسات و دانشگاه های معتبر دنیا، موثرترین و جدیدترین راهکار موجود در مواجهه با آن موضوع خاص را به صورت خلاصه و کاربردی ارایه دهید. اما گاه به نظر می رسد که این پروسه را نمی توان به راحتی عملی کرد. مثلا در ارتباط با دو مفهوم اصلی موجود در عنوان این نوشتار، یعنی «تغذیه» و «آلودگی هوا»، در ایران، فی نفسه مسایل متعدد و ناشناخته ای وجود دارد که نیل به هدف را با دشواری هایی روبه رو می کند. از سویی شاهدیم که روزبه روز بر پیچیدگی ها و تضادهای غیرقابل اغماض قضیه تغذیه و نظریات و ابهامات مطرح شده برای تک تک مواد غذایی مورد استفاده در سطح جامعه افزوده می شود، به نحوی که امکان ارایه توصیه های عمومی صددرصد مفید و همه شمول تغذیه ای در ارتباط با هر موضوعی به حداقل میزان ممکن می رسد، چراکه متولیان تضمین سلامت محصولات غذایی گوناگون از میوه و سبزی گرفته تا برنج و گوشت مرغ و انواع لبنیات، به معنی واقعی کلمه خاموشند و در عوض، گاه وبیگاه شایعاتی پردامنه در اذهان می پیچد که فی المثل میزان ترکیبات نامناسب ازت و سایر مواد مضر در برخی میوه ها به دلیل استفاده بیش از حد سموم و کودهای شیمیایی توسط کشاورز بی اطلاع، چندبرابر حد استاندارد آن است. چندی بعد خبری به بیرون درز می کند که حاکی از آلودگی برنج های وارداتی با فلزات سنگین است. انتشار فهرست های ماهانه ولی غیررسمی انواع سوسیس و کالباس حاوی درصد بالای مواد نگهدارنده و وجود آنتی بیوتیک و هورمون های مختلف هم که در انواع گوشت و مرغ و لبنیات مصرفی، صحبت هرروزه خاص وعام است. اما همچنان در قبال این مسایل هیچ سازمان، نهاد یا وزارتخانه ای خود را مسوول نمی داند. بنابراین یا باید بپذیریم که آنقدر وضعیت نابسامان و اسفبار است که نتایج به دست آمده در آزمایشگاه های سازمان ها و مراجع بهداشتی قابل انتشار نیست یا اینکه به دلیل بی اهمیتی موضوع از دید کارشناسان مسوول، اصلا هیچ آزمایش یا پیگیری ای برای اینگونه مسایل صورت نمی پذیرد که نتیجه آن در اختیار عموم قرار گیرد. معلوم نیست که چرا برای اخباری از این دست نیز به مانند معضل آلودگی هوا که تا چندسال پیش امکان پیشگیری و اصلاح دلایل ایجاد آن بیشتر میسر بود و اکنون به فاجعه ای همه گیر تبدیل شده، فقط ناظر بر گسترش آنها هستیم؟

حال اگر این وضعیت معماگونه (!) و لاینحل کنونی حاکم بر وضعیت غذا و تغذیه ایران را که تنظیم یک برنامه غذایی عادی را هم با مشکل مواجه کرده، در کنار شرایط خاص و اضطراری مانند آلودگی هوا قرار دهیم، به نتیجه ای ناخوشایند و پر از تعارض می رسیم. فی المثل استادان عزیزی که با تبختر تمام همراه با اعتمادبه نفسی مثال زدنی مصرف بیشتر کاهو و سبزیجات گوناگون دیگر را در مقابله با صدمات احتمالی ناشی از آلودگی هوا توصیه می کنند، آیا از میزان فلزات سنگین موجود در این سبزی ها، همچون سرب و کادمیم یا درصد انتقال آلودگی های انگلی گوناگون که نتیجه قهری آبیاری آنها با فاضلاب شهری و پساب کارخانجات است، اطلاع دقیقی دارند؟ یا توصیه قطعی مصرف مقادیر بیشتر شیر و لبنیات را در جهت مقابله با آلودگی هوا، بر چه پایه ای و برای چه اشخاصی بیان می کنند؟آیا همه مردم می توانند یا مجازند که شیر و لبنیات آن هم در مقادیر بالای توصیه شده را در روزهای ناسالم سال که تعداد آن در طول سال ۹۰ به دوبرابر روزهای سالم رسیده است (روزنامه همشهری، ششم اسفندماه سال ۹۰) مصرف کنند؟ ای کاش راه برخورد با آلودگی هوا به همین سادگی بود! کمی مصرف شیر و ماست را بیشتر می کردیم و خلاص!

از سوی دیگر با توجه به محدودیت دسترسی به ریز اطلاعات متقن و دقیق در رابطه با میزان یا نوع آلودگی هوای شهرهای مختلف کشور، به فرض آگاهی از چگونگی برخورد با هر آلاینده ای، استراتژی غذایی خاصی را هم نمی توان از نظر جبران نوع لطمات وارده به ساکنان اینگونه شهرها در نظر گرفت. به عنوان مثال اجازه دهید به سایت رسمی سازمان محیط زیست در ارتباط با میزان آلودگی هوا مراجعه کنیم. آیا با اطلاعات موجود در آن می توانیم تفاوت آلاینده ها را از نظر نوع و مقدارشان در شهرهای اهواز، اراک و تهران دریابیم؟ آیا مطلبی درمورد میزان سرب موجود در هوای اراک می توانید پیدا کنید؟ آیا وجود سرب در هوا که گاه مورد اشاره مسوولان امر است به خاطر افزودن تترااتیل و تترامتیل سرب به بنزین مصرفی جهت افزایش عدد اکتان آن است؟ (مانند بیانات عضو محترم کمیسیون انرژی مجلس در شماره ۳۱۱۱ روزنامه مردم سالاری، ۲۷دی ماه ۱۳۹۱: «در تشدید آلودگی هوا عواملی مانند سرب موجود در بنزین و عدم استفاده از بنزین با استاندارد یورو۴ موثر است.» یا ایضا جدیدترین سخنان ریاست محترم سازمان محیط زیست که مبنی بر عدم رعایت استانداردهای لازم در تولید بنزین است، سایت تابناک، ۱۳آذر ۹۲). میزان بنزن هوای تهران که سرطان زایی آن سال هاست اثبات شده، در کجا قابل مشاهده است؟ باری، پدر عزیز، مادر گرامی، تا زمانی که تصمیم نگیریم فرزندان خود را با سرویس عمومی به مدرسه بفرستیم و به جای ۵ الی۱۰ ماشین شخصی از یک وسیله نقلیه استفاده کنیم، به هیچ وجه افزودن یک لیوان شیر یا کمی پنیر به برنامه غذایی فرزندمان از صدمات مغزی وارده به بدن وی بر اثر سرب موجود در هوای تنفسی جلوگیری نخواهد کرد.

مدیریت عامل محترم کارخانه تولید مواد غذایی، تا زمانی که جوابتان به سوال «دلیل مصرف بیش از حد مواد نگهدارنده در محصولات تولیدی شما چیست؟»، این باشد که «پس چطور کارخانجات پنیرسازی از آن استفاده می کنند؟!» نباید انتظار داشته باشید که مصرف مایعات بیشتر، به کلیه های مادر پیر و عزیز شما در دفع آلاینده ها کمکی بکند. مسوول گرامی، اگر می بینید که به دلیل پشت گوش انداختن وظایف خود و توپ را در زمین سازمان های دیگر انداختن، وضع هوا به جایی رسیده که آسم همسرتان غیرقابل کنترل شده و چاره ای جز خروج از شهرهای بزرگ برای ادامه زندگی ندارید، بدانید که با خوردن روزی ۱۰ یا حتی ۱۰۰کیلوگرم میوه و سبزی هم نمی توانید برای اصلاح وضعیت ریه ایشان کاری کنید. بله، تا زمانی که فکر می کنیم آلودگی هوا به ما ربطی ندارد، متاسفانه باید اذعان کنیم که در مقابل خطرات متعدد این ذرات در حد میکرون که مستقیما از راه ریه وارد خون ما می شوند، توقع چندانی از مواد غذایی مصرفی نمی توان داشت. به عنوان مثال برای خنثی کردن اثر دی اکسیدنیتروژن که به محض ورود به خون، هموگلوبین را غیرفعال می کند، چه باید خورد؟! دی اکسیدگوگرد، مونواکسید و دی اکسیدکربن، اکسیدهای نیتروژن، سرب و بیش از ۱۸۰ماده سمی دیگر همگی جزو مواد خطرناکی هستند که از آنها به عنوان آلاینده های هوا نام برده شده است. اثرات مخرب این مواد در کنار سایر آلودگی های محیطی و غذایی که خودمان مسبب آنها هستیم، از تضعیف سیستم ایمنی بدن و مشکلات تنفسی تا ایجاد انواع سرطان و مشکلات عصبی را شامل می شود. مساله وقتی اهمیت بیشتری پیدا می کند که بدانیم این مواد می توانند با ایجاد اختلال در پروسه رشد، صدمات غیرقابل برگشتی را به سیستم عصبی و اسکلتی کودکان وارد آورند. بله دوستان عزیز، وقتی بیش از ۲۰۰روز از سال را زیر بمباران انواع و اقسام آلاینده های مضر و خطرناک هستیم، مطمئن باشید که توصیه هایی از روی دلسوزی یا اظهارفضل اهل فن در مورد مصرف بیشتر آنتی اکسیدان ها، انواع ویتامین و املاحی همچون کلسیم یا سلنیوم هم در درازمدت موثر نخواهد بود.

با زباله‌های خانگی خطرناک چه کنیم؟

آیا شما زباله‌های خطرناک خانگی را می‌شناسید؟ آیا می‌دانید که باید با آنها چه کنید؟ آیا می‌دانید اگر زباله‌های خطرناک خانگی به درستی شناخته و دفع نشوند، می‌توانند از طریق آب یا سایر خوراکی‌ها به چرخه زندگی بازگردند و موجب ابتلای شما به مننژیت، التهاب ریه، وبا و حتی سرطان شوند؟ بهتر است بدانید که پسماند و مواد مضر برخی از زباله‌های خطرناک خانگی که به درستی تفکیک و دفع نمی‌شوند، از طریق ورود به آب‌های زیرزمینی یا نفوذ به گوشت دامی که در زمین‌های اطراف دفن زباله‌ها چرا می‌کنند، می‌توانند موجب ابتلای ما به انواع بیماری‌ها شوند.
با وجود مشکلاتی که در بالا به برخی از آنها اشاره شد، کارشناسان می‌گویند شما می‌توانید با به کار بردن برخی توصیه‌ های ساده و با مدیریت صحیح زباله‌های منزلتان، تا حد زیادی از این اتفاق پیشگیری کنید:
1.لامپ‌های کم‌مصرف و لامپ‌های مهتابی جیوه دارند و می‌توانند بخارهای سمی متصاعد کنند «هنگام حمل یا نصب این لامپ‌ها باید مراقب باشید تا از دستتان نیفتند و نشکنند» این توصیه اتحادیه اروپا به تمام اروپایی‌هاست که چند سالی است بر اساس قوانین این اتحادیه، موظف شده‌اند لامپ‌های قدیمی و پرمصرف را با لامپ‌های کم‌مصرف و البته حاوی جیوه، جایگزین کنند. دانشمندان آلمانی با مطالعاتی که روی لامپ‌های فلورسنت انجام دادند به این نتیجه رسیدند که اگر این لامپ‌ها در محیط داخلی منزل بشکنند، 20 برابر بیشتر از حد مجاز، بخارهای سمی متصاعد می‌کنند.
2.باتری‌ها حاوی مواد سمی و خطرناکی مانند سرب، جیوه، کادمیوم و لیتیوم هستند و اگر از سایر زباله‌ها تفکیک نشوند و با آنها داخل زمین دفن شوند، ترکیبات سمی موجود در آنها به مرور زمان به داخل خاک و آب‌های رودخانه‌ای یا زیرزمینی نفوذ می‌کند و باعث آلودگی آب و خاک و بدن افرادی که به هر نحو، خورد و خوراکشان از آن آب و خاک است، خواهد شد.
3.زباله‌های عفونی فقط مخصوص بیمارستان‌ها نیستند و ما در خانه هم زباله عفونی داریم. اگر در خانه‌تان بیماری داشته باشید که در منزل کارهای درمانی مربوط به او مانند تزریق آمپول را انجام می‌دهید، بهتر است بدانید که سرنگ‌های خالی می‌توانند یکی از خطرناک‌ترین زباله‌های خانگی باشند و به راحتی باعث انتقال بیماری‌های عفونی به سایر اعضای خانواده، ماموران جمع‌آوری زباله یا حتی کارگران بخش تفکیک زباله در کارخانه‌ها بشوند.

4.قطعات رایانه‌ و الکترونیکی حاوی سرب و مواد شیمیایی و قوطی‌های رنگ و اسپری قابل اشتعال هم که برای سلامت محیط زیست و لایه ازن بسیار مضر هستند‌ از دیگر زباله‌های خانگی خطرناک به حساب می‌آیند.

با زباله‌های خطرناک چه کنیم؟
به هیچ‌ وجه نباید لامپ‌های مهتابی، کم‌مصرف و فلورسنت سوخته و خراب را بشکنید چون با این کار باعث انتشار بخار سمی جیوه به داخل منزلتان می‌شوید. اگر این لامپ‌ها به طور اتفاقی از دستتان یا از روی میز افتادند و شکستند، بهتر است بلافاصله در و پنجره‌ها را به مدت 15 دقیقه باز بگذارید و از خانه خارج شوید و پس از آن در حالی که ماسک زده‌ و دستکش پلاستیکی به دست کرده‌اید به خانه بازگردید. بقایای لامپ شکسته را درون یک نایلون محکم بریزید، آن را سفت گره بزنید و به نزدیک‌ترین پایگاه بازیافت زباله تحویل بدهید. بهتر است برای حفظ سلامت خودتان و محیط?زیست، باتری‌های فاسد، قطعات کامپیوتری یا الکترونیکی خراب و قوطی‌های رنگ و اسپری را هم در نایلون‌های جداگانه قرار دهید و به پایگاه‌های بازیافت زباله در هر محله‌ای ببرید. این پایگاه‌ها در صورت دریافت زباله‌های خطرناک و خشک خانگی، به صورت رایگان به شما نایلون‌های زباله یا مواد شوینده می‌دهند. شما باید زباله‌های عفونی مانند تیغ اصلاح، سرنگ و پنبه‌ای را هم که با آن کار تزریق را انجام داده‌اید، درون نایلون محکمی بریزید و آن را به درمانگاه یا بیمارستان نزدیک منزلتان تحویل دهید. یادتان نرود که پیش از دور انداختن سرنگ و سوزن، درپوش سوزن را بگذارید و تیغ اصلاح‌تان را هم دورن کاغذ محکمی بپیچید تا باعث آسیب به افراد دیگر و انتقال بیماری‌های عفونی نشوند.
در بسیاری از کشورهای عضو اتحادیه اروپا، آمریکا و کانادا هر روز تبلیغات گسترده‌ای از طریق رسانه‌ها و مطبوعات برای شناساندن زباله‌های خطرناک خانگی به مردم و چگونگی برخورد با آنها انجام می‌شود. کاری که به‌نظر می‌رسد اگر به زودی در کشور ما هم انجام نشود، عواقب جبران‌ناپذیری برای مردم، دولت و محیط زیست مان در پی خواهد داشت. جالب است بدانید که در کانادا، زباله‌ها کد رنگ می‌خورند و مردم زباله‌هایشان را بر اساس مواد تشکیل‌دهنده، درون کیسه‌های زباله رنگی جداگانه‌ای می‌ریزند. مثلا کیسه‌های سبز، مخصوص زباله‌های خیس تجزیه‌پذیر در محیط زیست مانند پوست میوه‌ها یا باقیمانده غذاها هستند. کیسه‌های قرمز به زباله‌های خشک غیرعفونی و غیرسمی مانند بطری‌های آب و نوشابه، لباس‌های کهنه یا سایر مواد دورریختنی تجزیه‌ناپذیر در محیط زیست اختصاص دارند و در نهایت، مردم زباله‌های خطرناک خانگی مانند قطعات کامپیوتری، لامپ‌ها، باتری‌ها، قوطی‌های رنگ و اسپری یا حتی زباله‌های عفونی‌شان را داخل کیسه‌های مشکی رنگ می‌ریزند و تحویل می‌‌دهند. با این کار هم سلامت خود و محیط زیست‌شان را تضمین و هم بار مالی کمتری به دولت تحمیل می‌کنند.