زمین پاک

زمین پاک

مکانی برای تامل
زمین پاک

زمین پاک

مکانی برای تامل

زباله، پول، مافیا


محیط زیست از نظر بعضی یک مشکل است که باید راه حلی برای آن یافت و از نظر برخی دیگر ثروتی است که باید از آن استفاده کرد. برخی محیط زیست را طبیعتی می دانند که باید از آن حمایت کرد و گروهی دیگر آن را محیط زندگی می دانند که در آن پرورش می یابیم. همه اینها به این خلاصه می شود که محیط زیست مجموعه یی است از نظام های طبیعی و اجتماعی که انسان و دیگر موجودات در آن زندگی می کنند.با پدید آمدن بحران محیط زیست در اوایل دهه ۷۰ قرن گذشته، تربیت زیست محیطی به عنوان یک جهت گیری تربیتی جهانی و به عنوان عکس العملی در برابر این بحران نمود یافت. اما پیش از اینکه درباره تربیت زیست محیطی سخنی بگوییم، باید به مشکلات امروز محیط زیست نظری بیفکنیم؛ پدیده یی که امروزه محیط زیست جهانی با آن دست به گریبان است، پدیده تغییرات آب و هوایی است. سخن گفتن درباره گسترش بیابان ها، گرم شدن زمین و پیامدهای خطرناک آن بر زندگی امروز و فردای ما، همه و همه ارتباط دارد با پدیده تغییرات آب و هوایی که نتیجه یی است از فعالیت های بشری که از ابتدای دوره صنعتی شدن آغاز شده است. این گونه بود که بسیاری از سازمان ها و هیات ها تاسیس شد تا بار آگاه سازی مردم از خطر آلودگی ها و پیامدهای آن را بر دوش بکشند.

موضوع حفاظت محیط زیست برای جوامع یا افرادی از جامعه که فقر فرهنگی دارند، موضوعی جداگانه قلمداد می شود و از دیدگاه چنین افرادی حفاظت از حیات وحش محدود به فعالیت ادارات و یا سازمان های دولتی است.بسیاری از عوامل می تواند حفاظت حیات وحش را تحت تأثیر قرار دهد، مهم ترین موضوعی که می توان به آن اشاره کرد، فرهنگ جامعه است. تأثیر فرهنگ جامعه روی حیات وحش را می توان از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار داد. به طور کلی فرهنگ جامعه رابطه مستقیمی با حیات وحش دارد. هرچه فرهنگ جامعه غنی تر باشد، حفظ حیات وحش نیز راحت تر خواهد بود. فرهنگ هر جامعه رابطه مستقیم با بسیاری از فاکتورها از قبیل مسائل اقتصادی، سیاسی، مذهبی، ناحیه ای و... موجود در جامعه دارد. هر کدام از فاکتورهای بالا در کنش با همدیگر هستند و می توانند مسیر همدیگر را تعیین کنند یا تغییر دهند. این مسیر بسیار سرنوشت ساز است و جامعه را به سویی می کشاند که بر نسل آینده تأثیرگذار باشد. نتایج این برهم کنش ها می تواند مثبت یا منفی باشد و به طور مستقیم و یا غیرمستقیم حفاظت حیات وحش طبیعی و محیط زیست ایران را تحت تأثیر خود قرار می دهد. این موضوع را می توان به عنوان اکولوژی انسانی قلمداد کرد. هدف از بحث نیز بررسی اکولوژی انسانی و تأثیر آن روی حیات وحش است.

متأسفانه عوامل فوق، حیات وحش ایران را در عصر حاضر به شدت تحت تأثیر قرار داده و نتایج سوء زیست محیطی آن را می توان به وضوح در طبیعت حاضر فلات ایران مشاهده کرد. از بین رفتن بسیاری از گونه های جانوری به خصوص پستانداران وخیلی وحشتناک تر، قرار گرفتن بسیاری از گونه های جانوری در Red List یا لیست قرمز واحد حفاظت حیات وحش جهانی (IUCN ۲۰۰۷) رامی توان از نتایج سوء فاکتورهای بالا ذکر کرد نتایج برخی تحقیقات روی گونه های جانوری ایران (Torki ۲۰۰۷ a,b) نشان داد که سه عامل اساسی(۱) فقر فرهنگی در نتیجه ناآگاهی مردم، (۲) نبود برنامه های پایستار و مدون دولتی، و (۳) وضعیت اقتصادی در تهدیدگونه های جانوری فلات ایران تأثیر به سزایی دارند، اما نیاز است که به تشریح عوامل ذکر شده و دیگر عوامل پرداخت.در زیر به طور اجمالی به بررسی تأثیر و نقش برخی فاکتورها روی حیات وحش ایران می پردازیم.

خانواده

خانواده بنیانگذار اکولوژی انسانی است. سبک زندگی و رفتار فرزند یا فرزندان (در سنین پایین) هر خانواده در راستای رفتار و سبک زندگی والدین خانواده است. هر خانواده ای بدون شک آداب و رسوم فرهنگی خود را به فرزند خویش انتقال می دهد. سؤالی که در اینجا مطرح می شود، این موضوع است که والدین هر خانواده تا چه اندازه فرزند یا فرزندان خویش را از محیط زیست و مسائل زیستی آگاه می سازند؟ آیا اصولاً برنامه هایی در این راستا وجود دارد؟ جواب این سؤال را به خوانندگان محترم که همانا موضوع مورد بحث اند، واگذار می کنیم.

آموزش و پرورش و آموزش عالی

فرزندان پس از خانواده از طریق مدرسه به طور رسمی وارد جامعه می شوند. این دومین گامی است که بایستی برای حفاظت از محیط زیست برنامه ریزی کرد. اهمیت اموزش و پرورش در یاد دادن مسائل و مشکلات زیست محیطی بسیار بالا است. نقش معلمان نیز در راستای آموزش و پرورش است. دو سؤال اساسی در اینجا طرح می شود:

۱) میزان برنامه ریزی آموزش و پرورش به خصوص در دوره دبستان چه اندازه است؟

۲) آیا معلمان به عنوان رکنی اساسی تا چه اندازه دانش آموزان خویش را از مسائل و مشکلات زیست محیطی آگاه می کنند؟

بدون شک، داشتن برنامه ای کاربردی از سوی وزارت آموزش و پرورش و بحث آموزگاران در مورد زیست محیط بسیار مهم و تأثیرگذار است.

رسانه های جمعی

رسانه های عمومی از قبیل صدا و سیما، روزنامه ها، اینترنت و..... نقش ارزنده ای را پس از موضوعات بالا می توانند ایفا کنند. نقش صدا و سیما در این زمینه پررنگ تر است. تهیه برنامه های جذاب که در آن مسائل زیست محیطی را مورد بحث قرار دهد، نقش مثبتی در حفاظت منابع طبیعی دارد. اما، رسانه های عمومی تا چه اندازه به تحلیل مسائل زیست ـ محیطی می پردازند؟ و تا چه اندازه مردم را از وقایع زیست محیطی اطراف خودشان آگاه می کنند؟

فقر

فقر مالی به طور کلی متناسب با فقر فرهنگی است. مسلماً در جامعه ای که فقر فرهنگی آن بالاست، نمی توان انتظار طبیعتی زیبا را داشت. به بیانی دیگر، فرهنگ ضعیف نمی تواند پشتوانه محیط زیستی غنی باشد. موضوع حفاظت محیط زیست برای جوامع یا افرادی از جامعه که فقر فرهنگی دارند، موضوعی جداگانه قلمداد می شود و از دیدگاه این چنین افرادی (یا جامعه ای) حفاظت از حیات وحش محدود به فعالیت ادارات و یا سازمان های دولتی (به خصوص سازمان محیط زیست) است. از طرفی دیگر شکار حیوانات وحشی (به عنوان غذا و یا معامله) توسط افراد سودجو موضوع بسیار حساسی است که امروزه سازمان محیط زیست پیگیر این قضیه است و افراد سودجود و خائن به طبیعت را دستگیر، جریمه و حتی زندانی می کند. عکس العمل سازمان محیط زیست در این رابطه بسیار تحسین برانگیز است.

باورهای جامعه

باورهای جامعه را می توان به خرافات و شایعات محدود کرد. متأسفانه در جامعه ما شایعات و خرافات فراوانی به چشم می خورد که در ارتباط مستقیم و یا غیرمستقیم با محیط زیست است. مثال خرافات را می توان به کشتن مار و له کردن سر جانور محدود کرد. مواردی شبیه این موضوع در کشور ما (ایران) به طور فراوانی به چشم می خورد. مثال شایعات را می توان به سمی بودن مارمولک های خانگی محدود کرد (برای اطلاع بیشتر می توان عبارت زیر را در سایت آفتاب یا گوگل «شایعه سمی بودن مارمولک های خانگی» جستجو کرد). خرافات و شایعات موجود در فرهنگ جامعه ما متأسفانه برخی از گونه های جانوری را منقرض کرده و خیلی از آنها را به مرحله انقراض کشانده است.

برنامه های دولتی و پایستاری آن

ادارات و یا سازمان های دولتی برنامه های بسیار جالبی را برای حفاظت محیط زیست طرح ریزی می کنند اما متأسفانه مشکلی که در این راستا وجود دارد این است که خیلی از این برنامه ها کاربردی نیست و یا این که در اجرای آن مشکلاتی به وجود می آید. البته آنچه که در جامعه دیده می شود، برنامه های توسعه ای و اقتصادی است که برتر از برنامه های حفاظتی در نظر گرفته می شود و در خیلی از موارد برنامه های اقتصادی پیروز بر برنامه های زیست محیطی می شود. برای مثال زدن سد در رودخانه ها موضوعی است که جنبه اقتصادی آن بر جنبه زیست محیطی اش غلبه می کند. هرچند که از طرف سازمان و یا ادارات مربوطه مخالفت هایی صورت می گیرد اما به دلیل منفعت بالای اقتصادی طرح بایستی به مرحله اجرا برسد.

کارشناسان محیط زیست می گویند ثبات و تعادل زیست محیطی بر پیچیدگی آن استوار است. به این معنی که هرچه اجزای تشکیل دهنده محیط زیست از گیاه گرفته تا حیوان و آب و... بیشتر باشد، توان تحمل اختلالات و جذب آلودگی ها توسط این محیط بیشتر است.اما آنچه امروز از قطع درختان و از بین بردن جنگل ها که ریه زمین هستند، روی می دهد و دیگر فعالیت های بشری همچون استفاده از سوخت های فسیلی و جنگ های ویرانگر، باعث ساده شدن محیط زیست شده است. نتیجه این ساده شدن یا به عبارتی کم شدن اجزای محیط زیست چیزی نیست جز بحران. این بحران هم اینک در گم شدن زمین خود را نشان داده است. افزایش گازهای گلخانه یی همچون انواع اکسیدهای کربن، متان و... باعث بالا رفتن دمای کره زمین به میزان ۰/۴۵ تا ۰/۰۶درجه سانتیگراد در یک قرن اخیر شده است. با آغاز قرن جدید این سرعت افزایش دما شدت یافته است. نتیجه این پدیده هم شکاف لایه اوزون است که زندگی را در جای جای کره زمین با خطر مواجه کرده است. همچنین به افزایش آب دریاها به نسبت ۱۵ تا ۲۵ سانتیمتر انجامیده است که نتیجه یی است از ذوب شدن یخ قطب ها در یک قرن اخیر. آمارها هم نشان می دهد هرچه دمای زمین افزایش می یابد، شمار مرگ و میرها به همان نسبت بیشتر می شود. پس اگر این رویه به همین شکل ادامه یابد، چه پیش خواهد آمد؟

تخریب محیط زیست و ادامه تاثیرات آن بر آب و هوا، به وضعیت اقتصادی کشورها هم آسیب می رساند. گسترش بیابان ها صنعت کشاورزی را تحت تاثیر قرار می دهد. برآوردها حاکی از آن است که آسیبی که به صنعت کشاورزی جهان در اثر عوامل زیست محیطی وارد می شود، به ۴۰ بیلیون دلار می رسد. هر سال جهان چیزی در حدود ۶۹۱ کیلومتر مربع از زمین های کشاورزی خود را از دست می دهد. هم اکنون یک سوم کره زمین در معرض تبدیل شدن به بیابان است. آسیا، آفریقا و امریکای لاتین بیشتر از دیگر مناطق جهان در معرض خطر افزایش بیابان ها قرار دارند. با وجود تمام تلاش های سازمان های انسانی و زیست محیطی که به فعالیت های کشت درختان و همچنین آگاه سازی زیست محیطی در سراسر جهان می پردازند، این فعالیت ها اما تاکنون نتوانسته با بحران روزافزونی که جهان را فرا گرفته است، برابری کند. نمی توان از این بحران نجات یافت مگر با همبستگی واقعی تمام کشورهای جهان و ایجاد راهی برای همکاری مشترک تمام سازمان های زیست محیطی. باید بتوان استفاده از سوخت های پاک را همه گیر کرد و صنعت را به گونه یی پیش برد تا با محیط زیست هماهنگ باشد. لازمه همه اینها آگاهی و تربیت زیست محیطی است.

هدف از تربیت زیست محیطی کمک کردن به افراد برای یافتن ارتباط میان اقتصاد، اجتماع، سیاست و محیط زیست است چه در شهرها باشد و چه در روستاها. باید حمایت از محیط زیست در تربیت افراد به شکل یک ارزش و ملکه درآید. به عبارتی دیگر باید میان انسان و محیط زیست یک تعادل ایجاد شود. و اینها همه برای زندگی امروز و فردای ما و نسل های آینده ما لازم است. شاید در روز جهانی محیط زیست توجه به ارقام و آمار ضرورت زیادی نداشته باشد. شاید لازم نباشد بگوییم که بسیاری از شهرها و کشورها که در ساحل اقیانوس ها قرار دارند، در معرض غرق شدن کامل و نابودی هستند. شاید تکراری باشد اگر بگوییم نیمی از کره زمین را خشکسالی تهدید می کند. شاید همه بدانیم افزایش بلایای طبیعی از نابودی محیط زیست و از بین رفتن تعادل آن ناشی می شود. شاید همه می دانیم محیط زیست مان در خطر است و اکنون در آستانه نقطه بی بازگشت قرار داریم؛نقطه یی که دیگر زمین جای مناسبی برای زندگی نیست. اما باید به این مساله توجه کنیم که نسل های آینده در راهند که ممکن است نفرین آنها بدرقه راه مان شود؛ نسل هایی که تخریب محیط زیست توسط ما زندگی آنها را به جهنمی واقعی تبدیل می کند. همه باید بدانیم محیط زیست برای ما است و برای نسل های آینده ما. پس تا بیش از این دیر نشده.

یکی از انواع زباله ها که روز به روز بر مقدار آن افزوده می شود، زباله های الکترونیکی است. بر اساس گزارش ایالات متحده، سالانه حداقل ۲۰ میلیون تن زباله الکترونیکی تولید می شود؛ رقمی که گاه به ۵۰ میلیون تن در سال هم می رسد. از آنجا که در این وسایل از فلزات سنگین بسیار آلوده استفاده می شود، اتحادیه اروپا اجازه نمی دهد که همین طور در محیط رها شوند. هرچند تاکنون بخش بسیار کوچکی از این زباله ها بازیافت شده اند، اما بخش اعظم آنها به صورت رایگان به آفریقا فرستاده می شود و در آنجا هم چون این زباله ها دارای فلزات قابل خرید و فروش هستند، مردم از آن ها استقبال می کنند.بر اساس کنوانسیون مصوب سال ۱۹۸۹ در بازلر، صدور زباله های خطرناک، از جمله تلویزیون و صفحه نمـایش که حاوی سرب و اشعه های خطرناک اند، به کشورهای در حال توسعه ممنوع است.

وسایل دست دوم یا آشغال؟

کسانی که به این کار مشغول اند می گویند: «همیشه معلوم نیست که آیا یک وسیله دست دوم شده است یا اسقاطی.»هیچ کدام از آنها گمان نمی کنند که با زباله سر و کار داشته باشند. در واقع برایشان افت دارد. آنها خود را تاجران وسایل دست دوم می دانند.از هامبورگ نه تنها وسایل الکترونیکی که اتومبیل های قدیمی هم با کشتی به جاهای دیگر فرستاده می شوند. ماهانه ۱۱ هزار اتومبیل کهنه با کشتی از اروپا به آفریقا می روند.

کودکانی با مشکل تنفسی

آنچه آفریقا تحت عنوان بازیافت زباله می شناسد، در آکرا، پایتخت غنا به خوبی قابل مشاهده است. یکی از محله های آکرا به نام آگبوگبلوشی به زباله دان عصر دیجیتال تبدیل شده است. در زمینی به مساحت یک کیلومتر مربع تلویزیون ها، دی وی دی پلیر ها و ضبط صوت ها روی هم تلنبار شده اند. تعدادی نوجوان هم در میان آنها پرسه می زنند و سطل های پر از کابل را بر روی سر به این طرف و آن طرف می برند. در زیر پاهایشان صدای خرد شدن صفحه هــای مانیتــور لپ تاپ به گوش می رسد. اینجا و آنجا دود خفه کننده و گزنده ای پراکنده است.بچه ها از صبح زود دست به کار می شوند. آنها با آچار پیچ گوشتی مانیتورها را باز می کنند. بعد آتشی روشن می کنند و سیم ها و هارد درایوها را می سوزانند تا مسی که در آنها به کار رفته است را بیرون بکشند.

آنها با این کار روزانه حدود دو دلار به دست می آورند و البته سلامتی شان را هم در قبال آن می پردازند. در کنار این آتش گازهای فوق العاده سمی ایجاد می شود و به همین خاطر بسیاری از این کودکان از ناراحتی تنفسی رنج می برند. آنها پس از آتش زدن سیم ها و هارددرایوها باقی مانده را همان جا رها می کنند. باران فلزات سنگین موجود در این زباله ها را می شوید و با خود به درون زمین و رودخانه ها و به ماهی ها می رساند و در آخر بر سر سفره اهالی قرار می گیرد.ماهانه بیش از ۱۰۰ کانتینر از اروپا و آمریکا راهی غنا می شود که بارشان را دلالان از بازارهای لوازم الکترونیکی جمع آوری کرده اند. هرچه زودتر نسل خاصی از کامپیوترها از مد بیفتد، این کوه زباله هم سریع تر رشد می کند.یکی از کارشناسان انجمن صلح سبز در این باره می گوید: «کامپیوتر ها به عنوان اجناس دست دوم و برای استفاده این مردم وارد غنا می شوند ولی هیچ کس نمی پرسد این همه کامپیوتر دست دوم در کشوری که حتی در همه جای آن جریان برق وجود ندارد، به چه دردی می خورد!»

منافع برخی کشورها

داوید پلو، استاد جامعه شناسی، سالهاست که در آمریکا بر روی رسوایی زباله ها پژوهش می کند. او در این زمینه بیش از هر چیز توجه خود را به عدالت اجتماعی معطوف می سازد. پلو می گوید: «غرب می خواهد با فرستادن زباله هایش به کشورهای در حال توسعه از شر آنها خلاص شود و برخی از کشورها با غرب همکاری می کنند چون می خواهند به هر قیمتی منافعی به دست بیاورند و در زمره توسعه یافته ها قرار بگیرند.»در این میان کنوانسیون بازلر هم جالب توجه است. قانونی که به موجب آن صدور زباله های سمی به هر کشوری ممنوع است. از میان همه کشورهای جهان سه کشور هستند که با وجود پذیرش این کنوانسیون به طور ضمنی، آن را امضا نکرده اند: هاییتی، افغانستان و بزرگ ترین تولید کننده وسایل الکترونیکی در دنیا، ایالات متحده آمریکا.

افزایش سریع قیمت مس دلالان آفریقایی زباله را به سمت این تجارت جلب کرده است. اما این موضوع خود تضاد برانگیز است؛ چرا که قاره آفریقا صاحب بزرگ ترین معادن مس در جهان است.هرچند ماده خام مس همچنان در جهان خواستاران زیادی دارد اما بهای آن در نهایت بسیار پایین است. در ماه مارس ۲۰۰۹ هر تن مس در بازار جهانی حدود ۳۴۰۰ دلار به فروش رفت.مافیای زباله و پول تجارت پرمنفعتی را برای خود دست و پا کرده است. تجارتی که با کثافت و آلودگی سر و کار دارد. آنها سالانه ۴/۴ میلیارد یورو بابت این کار غیر قانونی به دست می آورند.آنتونیو پرگولیستی، کارشناس محیط زیست اهل رم در این باره می گوید: «شرکت های مافیایی ارزان تر از شرکت های قانونی زباله کار خود را انجام می دهند. آنها به کارمندان سازمان های مربوطه رشوه می دهند تا مجوز مورد نیاز خود را آسان تر به دست آورند. طی ۱۵ سال گذشته مافیای زباله این مواد را به بیش از دوازده شهر دنیا در چین، اتیوپی و سوریه فرستاده است.»کشف سرنخ این شبکه ها و متلاشی کردن آنها کار آسانی نیست. انگار همیشه همه به دنبال دست های پشت پرده می گردند اما هر از گاهی که گروهی دستگیر می شوند، گروهی دیگر از جایی دیگر سر بر می آورند.

آمار قربانیان

جریان زباله پیامدهای ناگوار زیادی داشته است. در سال ۲۰۰۶ کشتی انگلیسی ترافیگورا با بیش از صد بشکه زباله سمی وارد ابیجان، پایتخت ساحل عاج، شد. در این ماجرا ۱۵ نفر بر اثر استنشاق گازهای سمی جان باختند و بیش از صد هزار نفر با ناراحتی های تنفسی و بیماری های گوارشی راهی بیمارستان شدند.حال بیش از یک سال است که مارتین دی بر روی این موضوع کار می کند. این وکیل ۵۱ ساله که بر اساس برآورد نشریه تایمز جزو صد وکیل برجسته انگلستان به شمار می رود، وکالت ۲۲۰۰ نفر از قربانیان بحران زباله را بر عهده دارد. او برای هر یک از قربانیان از دادگاه عالی انگلستان درخواست چندین هزار پوند غرامت کرده است. این بیشترین درخواست غرامت در طول تاریخ انگلستان است. هرچند اینترپل در آمریکا، آفریقا، چین و اروپا در حال پیگیری موضوع است، ولی در محله های فروش اجناس دست دوم در اروپا کار به همان روال در حال انجام است.یک اتومبیل بدون پلاک جلوی در ورودی مغازه می ایستد. مردی که بر روی صندلی کنار راننده نشسته، در جیب هایش به دنبال چیزی می گردد و زنی کارتنی پر از کیبورد را در صندوق عقب می گذارد. محموله بعدی به زودی آماده می شود.نتیجه کلی که می توان گرفت، این است که فرهنگ هر جامعه با حفاظت حیات وحش رابطه مستقیمی دارد و هرچه فرهنگ جامعه ضعیف باشد، حیات وحش نیز وضعیت بسیار بدی پیدا خواهد کرد و در آینده برتر خواهد شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.