زمین پاک

زمین پاک

مکانی برای تامل
زمین پاک

زمین پاک

مکانی برای تامل

فرهنگ زیست محیطی و محیط زیست در فرهنگ

ما مردم سرزمینی هستیم قدیمی تر از همه ی دنیا با فرهنگ و تمدنی بی نظیر،فرهنگ و پیشینه ای بی مثال، زمانی که در خیلی از جاهای دنیا حتی قرن ها عقب تر از بدویت زندگی می کردند، ما تمدنی باشکوه و پر افتخار داشتیم که به راحتی می توان بر این مدعا: شوش، عیلام،پارسه، شهر سوخته و ... هزاران گواه انکار ناپذیر دیگر را نام برد. همین پیشنه ی پر افتخار و غرورانگیز است که وقتی رشته سخن و کلام را در محافل  به دست می گیریم هیچکس در هیج جای دنیا حریف ما نمی شود؛ امااما امروز پای عمل که به میدان می آید آنهمه تاریخ پرزق و برق می شود: ترافیک، دود، حتی پرتاب زباله از خودرو و از همه دردناکتر می شود شکار.  شکار یعنی بی رحمی ، بی رحمی و باز هم بی رحمی  لذت دردناک و جبران ناپذیری که تعادل چرخه حیات را بی رحمانه به بازی می گیرد و در پس آن همه شقاوت نتیجه ای جز نابودی تدریجی طبیعت و در آخر نابودی خودمان به بار نمی آورد.

در دو سوی این ماجرا مردمی را می شناسم که از هزاران فرسنگ دورتر وقتی به زیارت ضامن آهو علیه السلام مشرف می شوند چنان مهربانانه برای کبوتران حرم دانه می ریزند و برای حیات و طبیعت دل می سوزانند که باورم نمی شود شاید کسی در خانه ی طبیعت بی رحمانه به جان جانداران بتازد و سرمست شهوت شکار ،حیات را به خون آغشته کند؛ ای کاش تمام ایران صحن حرم ضامن آهو علیه السلام بود تا کسی حتی به فکرش هم نمی رسید تا چنین بر سر حیات وحش بیاورد. مگر نه اینکه عالم محضر خداست پس چرا در محضر آن دانای توانا با مخلوقاتش چنین رفتار می کنیم.

چرا امروز در شهرهای ما خبری از صدای پرستو و چکاوک نیست، چرا صدای بلبل را دیگر فراموش کرده ایم، چرا فرزندانمان فقط موشها را می شناسند یا شاید همین موشها و سوسکها پاداش آنهمه بی رحمیست. کاش از آن ماده شیری یاد می گرفتیم که بر بالین شکار باردار شکم دیرده اش که رسید، از درد جان باختن مادر و فرزند، خودش سر به بستر مرگ نهاد. اما ما انسانها چه می کنیم فقط کافی است دستمان به طبیعت برسد اصلا به حالمان فرق نمی کند اول بچه آهو را در پیش چشمان مادرش سلاخی کنیم یا ابتدا سر مادرش را در پیش چشمان بچه آهو ببریم؛ آیا می دانستید آهوها مانند ما انسانها برای از دست دادن عزیزانشان گریه می کنند و دریا دریا اشک می ریزند. با این همه بی رحمی نمی دانم جایگاه محیط زیست در فرهنگامان کجاست از کجا باید شروع کنیم و دست در دامن که شویم.

برای یک فرهنگ عالی و با پوششی از جنس تمام عیار زندگی امروز، برای هر موضوع و نگرشی باید شناختی درخور و شایسته داشته باشیم و برای زیستنی عالی و متعالی رفتاری متناسب با هر موضوع بجوییم. برای آمیختن محیط زیست به فرهنگ هم شاید چند کار و رفتار کوچک و بزرگ نیازی ضروری باشد.همین که زباله از خودرو بیرون نریزیم ، زباله را در کیسه های محکم ببندیم و در محل های پیش بینی شده قرار دهیم باور کنید مسئله کوچکی نیست، خودتان را شاهد می گیرم، زمانی که جشن و مناسبتی برپاست و برای آن قرار است کنار خیابان شربت بدهند، آیا شهادت می دهید تا صدها متر دورتر لیوانهای شربت را به راحتی از خودروی خود بیرون می اندازیم ، دلم می خواست پارچه نوشته ای در یکی از این مکانها نصب کنم که متنش چنین باشد: رفتگر محله ما سالخورده و مریض است لیوانها را دور نریزید.

مگر نه اینکه خداوند در قرآن می فرماید هر آنچه در آسمان و زمین است به ذکر خداوند مشغولند،نمی دانم چه جراتی است که صدای ذکر چکاوکی را و سکوت دلنشین دشتهای حیات مخلوقات بینظیر خداوند را با صدای خشم آلود شکار در هم می شکنند.یک گام یک لحظه یک تصمیم، دیگر شکار نخواهم رفت.  هر سال در روزهای آخرین سال آنگاه که زمستان پا در پاشنه درب خانه دارد و صدای رفتنش به گوش می رسد به دروازه شهر برویم و با آزاد کردن کبوتری و صدا زدن چکاوکها و پرستوها بهار و صدای دلنشین پرندگان را به شهر خود بخوانیم و از آنها دعوت کنیم تا به شهرمان بیایند با ما آشتی کنند تا صدای آواز دلنشین شان در کوچه و خیابان شهرمان دوباره به گوش برسد.

دعوت می کنم از همه  تا هر ساله در روز های پایانی اسفند به بیرون شهرهای برویم و چکاوکها و پرستوها را به شهرمان دعوت کنیم. تا صدای طبیعت باز به شهرمان برگردد تا کودکانمان به جای موشها از پرستوها حرف بزنند و خورده نان و غذای سفره را برای چکاوکها و گنجشکها بریزند، تا اینجا هر چه کردیم بد بود، چه خوب است روزی را به نام چکاوک نام بگذاریم و میزبان پرندگان باشیم،هجوم ملخ ها امروز جزای جشن های بیرحمانه گنجشک خوران و بیرحمی به جان سینه سرخ هاست.امروز کودکانمان باید احترام به محیط زیست و حیات وحش را بیاموزند و بدانند جان شیرین مخلوقات، امروز نیاز شیرنی حیات بشر است.امروز به طبیعت می رویم اما نه برای شکار جان شیرین بلکه برای شکار زیبایی های بی بدیل طبیعت و ثبت لحظات ناب حیات در قاب عکسی برای فردا ، برای دلیلی از عظمت یکتا و برهانی برای ایمانی راسخ.

یادمان باشد کاری نکنم که به قانون زمین بر بخورد.(سهراب سپهری)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.