چه باید کرد؟ وقتی که مسافرت می روی و هر جا را برای استراحت انتخاب می کنی
با حجمی از زباله روبه رو هستی؟ کنار ساحل از لذت پابرهنه قدم زدن، محرومی
وقتی که پای دوستت از برش شیشه شکسته لای ماسه ها، 5 تا بخیه خورده است؟
توی اتوبان شهر، ماشین کناری سطح آسفالت را با سطل زباله اشتباه گرفته و به
تذکر تو پوزخندی می زند و محکوم به فضولی می شوی؟ چه باید کرد وقتی که
نگاهت را سال هاست از جوی شهر می دزدی، اگر شانس داشته باشی و موشی آن میان
نترساندت، پشت سدی از زباله، آب جمع شده و زباله های غوطه ور حالت را به
هم می زند؟ حالاکه رسم شده در اعیاد مذهبی مردم به خیابان ها می آیند و
شیرینی و شربت توزیع می کنند، چه باید کرد تا هزاران هزار لیوان و ظرف یک
بار مصرف جلوی پایت نباشد؟به نظرم بهتر است کمی رودربایستی را کنار
بگذاریم، مشکل دقیقا به خودمان برمی گردد. ما که همه جا به فرهنگ والای
خودمان مفتخریم لحظه ریختن زباله کنار ساحل، جوی آب، رودخانه، دریا و حتی
در کوچه و خیابان محل زندگیمان به تنها چیزی که فکر نمی کنیم همین فرهنگ
است.
تکنیکهای مختلفی در جهان برای تفکیک و جداسازی اجزای ترکیبی مواد زاید وجود دارد که در زیر به دو روش مهم این مقوله اشاره میشود:
تفکیک از مبدا : روش
جداسازی و تفکیک در مبدأ یکی از مهمترین و کمهزینهترین روشهای جداسازی و
تفکیک مواد زاید، محسوب میشود. در این روش، زایدات قابل بازیافت پس از
جداسازی در منزل جهت ذخیرهسازی به ظروف ویژهای که بدین منظور در محیطهای
مسکونی نصب شده، منتقل و سپس توسط سرویسهای ویژه و منظم از محل تولید به
محل تبدیل حمل میشود. یکی از محسنات این روش عدم اختلاط و آلودگی مواد
زاید قابل بازیافت با هم و در نتیجه عدم نیاز به ضدعفونی و شستوشوی دوباره
و صرف هزینههای مازاد است.
تفکیک در مقصد: روش جداسازی
و یا تفکیک در مقصد نیز یکی از روشهای بازیافت و جداسازی مواد زاید به
حساب میآید اما در این روش، زایدات قابل بازیافت پس از ورود به مراکز
انتقال و یا دفع توسط روش سنتی یا با صرف نیروی انسانی یا توسط انواع
سیستمهای مکانیزه همانند سرند، آهنربا، تونل باد و.... از داخل مواد
تفکیک و جدا میشود. بهطور کلی هر کارخانه بازیافت و تبدیل مواد
زاید جامد از سه قسمت اساسی زیر تشکیل شده است: دریافت مواد، جداسازی آنها
و بخش آمادهسازی محصول و تولید.
از ماست که بر ماست و این بار انگشت اتهام، سمت هیچ
نهاد دولتی و غیردولتی نمی چرخد. توقع این که مسوولان در پی پاکسازی مدام
محیط زیست و شهر و آبادی باشند، دور از منطق و انصاف است. جریمه ریختن
غیرقانونی زباله به مکان های عمومی در شهری مانند تورنتوی کانادا 380 دلار
است، یعنی دست کم بیش از نیمی از حقوق کارمندان و کارگران ایرانی. این
جریمه دقیقا نشان دهنده اهمیت موضوع است. حالاتصور کنید همین جریمه در کشور
ما قانون شود، بی شک تحملش را نداریم، اتفاقا تحمل زباله را هم نداریم اما
خودمانیم هنوز یاد نگرفته ایم زباله هایمان را تو خیابان، کنار جاده و ...
نریزیم.حالاچند سالی است که ریختن زباله از جرایم راهنمایی و رانندگی
محسوب می شود. برابر ماده 206 قانون آیین نامه راهنمایی و رانندگی، ریختن
هرگونه آشغال، زباله، مایعات، نخاله مصالح ساختمانی، شیء و آب دهان از درون
خودرو به سطح معابر تخلف و ممنوع است؛ زیرا باعث انحراف وسایل نقلیه درحال
حرکت از مسیر اصلی می شود و جریمه آن 15هزار تومان است. اما این قانون هم
انگار چندان نتوانسته بازدارنده باشد. انبوه زباله های شهری و بین شهری
گواه این مطلب است. پس می ماند کار فرهنگی که دست رسانه ها را می فشارد.
البته مدارس، دانشگاه ها، برنامه های بازآموزی کارمندان و فضاهایی اینچنینی
باید متولی خاصی در این حوزه پیدا کنند. فعلاکه شهر ما خانه ما نشده است.